[ گـُلدان ِ دل! ] در آغازی، که در گـِل! جان ِ انسان!، ریشه کردند!؛ ِســِرشتـَش را! تر از باغ ِ گـُل ِ اندیشه کردند!... همان!، انگیزه شد!؛ تا، قوتِ روحش! برترآید!_ به دیگر تاب و،تبهائی که بر تن! پیشه کردند!... در انسانی، که قوتِ روح! کمتر ارزد از جسم!؛ همان حیوان ِ غیر ِ مردمی در بیشه! کردند!... زاندیشه! وعطفِ دل! به دلها!، نزدِ انسان!؛ برنگِ ِمهر و، سنگِ غم!، ز تـُردی!؛ شیشه کردند!... چرا؟ سنگی بر این گـُلدان ِ شیشه! همجواراست!_ نگو! که اشتباهاً طرح ِ این کلیشه کردند. هاشم شریفی << بودش >> دانمارک 24,09,2006 Helsingør
|