[ آناتومی ِ سَر!]
به زیرِ گنبدِ هرسر!، سپهرو، بخش بخش ِ جهان!؛ به تمثیل است! _ که قدرِ فهم ِ هریکی ازجان! به هرجائی ازجهان!؛ ُ ُگلی به زنبیل است!... جهان و، جان!؛ همه!، هستیّ و؛ ما!، ازآن!؛ بخشی! _ که دربیان ِ نهایت! فقط بُوَد وَحدَت! _ ولی، زِ گونه گون ِ تعابیر!؛ وضع ِ تفصیل است!... هرآن یک ازهمه جانها!، به شیوه ای درکوش! _ که درزمانه ی ِ هرقالبی!؛ به تحصیل است!... چو قالبی، به دگرگون ( زِ مرگ و، زایش! ) رفت؛ دوباره روزش و، روزی!، زُِنو!؛ به تحلیل است!... زِ شوم بَهرگی ِ این جهان!، اگرسختی ست!؛ برآن رَوَد که زِ حرصش!، صفا!؛ به تقلیل است!... زِ میوه های ِ نیک!، اگربهره ای به جان! برسد!؛ همان که : خواهش و، مِهرو، توان!؛ به تعدیل است!... میان ِ اینهمه ارزش!، که سَنجَدَش! انسان!؛ به بی فریبی و، دورازستمگری ش!؛ تجلیل است!. هاشم شریفی << بودش >> دانمارک 12,12,2007 Copenhagen
|