[ در ستایش ِ نـُو گرایان ِ مـِهراندیش! ]
گر نباشد جان!، به رزمی! در رَوان!؛ کِی شود؟ اندیشه بُرنا! دل جوان!... راهپوی-اندیشه ها ی ِ باغجوی! _ بوی ِ باغی نـُو! به سرهاشان دَوان!... پیر! با موی ِ سپید و، سال؛ نیست! _ هرکه، پوید کـُهنه!؛ باشد ناتوان!... ارج داران کـُهنه ها! مـِهراست و، هوش! _ چون به هردَم! نـُو بزایند ارغوان!. هاشم شریفی << بودش >> دانمارک 12,06,2008 Helsingør
|