[ نخستین گناه! ازکه بود؟]
نه من زِ سال و، ماه!، پیرم و؛ نه یار بی وفا- ست _ که تنهائی ِ انسانها! بانیرنگِ زیرکان! _ و با خشم و، چنگِ زورگویان! _ ِپی ریزی شد و، ازطبیعت- زیستی! دورمان ساخت! _ و سپس _ به انحصار درآوردن ِ مواهب و، الطاف!؛ این چنینها کرد!... نه ازبهشت! برون - رفته هستم و، نه میجویم!؛ که دوزخ ِ تمدّن و، فرهنگ! _ تفاوتِ کیشها و، آئینها! _ و شیوه های ِ تحمّل و، تحمیل! _ و گونه های ِ برخورد و، برداشت!؛ ( زِ اندیشه ها و، باورها!) _ و برتری طلبی های ِ اقوام و، اصناف!؛ این چنینها کرد!. هاشم شریفی << بودش >> دانمارک 21,08,1998 Helsingør
|