[ سخن ِ فی خواصّ الخاراندن!، بالمقایسته، با؛ دارو! ] برای ِ برخی از ملّتها!، که معلول ِ از بعضی علّتها! گرچه داروئی که بَرخارِش زنند!، ازدُعا کردن!، بَسی شافی تراست!؛ لیک، بَهرِ - آنکه می خارَد تنش! - ؛ لطفِ خاراندن! حدیثی دیگراست! هاشم شریفی << بودش >> دانمارک 27,11,2008 Helsingør
|